چند پارتی جونگکوک🐰عشق

پارت 8
ویو یونا
براش سوشی درست کردم نشست با اشتها همشو خورد و گفت
_دستت درد نکنه خیلی خوشمزه بود عشقم
+عشقـم؟؟
_آره دیگه پس چی تو دیگه دوس دخترمی
+آخ راس میگیـا اصلا یادم نبود😁🤦‍♀️
_😂😂از دست تو
+😂
_بابات چیزی نگفت وقتی فهمید با منی؟؟
+خیلی نه آخه من همیشه از تو تعریف می کردم پیشش🤭😅
_😅قربونت بشم (خدانکنه جونگکوکم آخه این دختره چی داره مگه؟؟😁)
+به نظرت به مامانم یه زنگ بزنم؟؟
_آره بزن یه وقت نگرانت میشن
+باشع
گوشیم رو برداشتم و به مامانم زنگ زدم
+الو مامان سلام
٪ سلام دخترم خوبی؟؟
+من خوبم شما و بابا خوبین؟؟
٪ آره دخترم چیزی می خواستی بگی؟؟
+مامان من باید مراقب کوک باشم تا چند روزی خونه نمیام ولی بهت زنگ میزنم
٪ باشه دخترم اشکالی نداره
+میشه به بابا هم بگی؟؟
٪ میخوای گوشی رو بدم به خودش؟؟
+آره آره بده
٪ وایسا صداش کنم
(مکث)
~الو یونا دخترم
+سلام بابا خوبی؟؟
~سلام دخترم خوبم تو خوبی عزیزم؟؟
+بله، بابا من باید مراقب جونگکوک باشم یه چند روزی نمیتونم بیام خونه اشکال نداره پیشش بمونم؟؟
~نه دخترم فقط مراقب خودت باش زود به زودم زنگ بزن
+چشم
~راستی حالش خوبه جونگکوک؟؟
+آره بد نیست ولی سرش شکسته چون توی بیمارستان بیهوش شد
~ای وای ایشاالله که زود خوب میشه نگران نباش
+ایشاالله
~خب دخترم من دیگه میرم مواظب خودت باش خدافظ
+خدافظ
و قطع کرد
_چی گفت؟؟
+هیچی گفت اشکال نداره بمونم پیشت حالت تورو هم پرسید
_آها اوکی دیر وقته بریم بخوابیم
+آره برو بخواب من یه کم کار دارم بعدش میخوابم
_باشه پس شب بخیر
+شب بخیر
داشت میرفت که یادم اومد پماد سرش رو نزده
+وایسا وایسا
_چی شده؟؟
+پمادتو نزدی بیا من برات بزنم
_آخ راس میگی
+بشین رو مبل پمادتو بیارم
_باشه
رفتم پمادشو آوردم که بزنم به سرش که بره بخوابه...


اینم پارت جدید❤❤🤭🤭پارت جدید رو فکر کنم امشب بتونم بزارم پس منتظر باشیــــد💖🎀
دیدگاه ها (۱)

درخواســــت بدین❤❤

چند پارتی جونگکوک🐰عشق

😂😭❤

سناریــــو💖

پارت بیستو هفتمرفتم و داخل شدم مامانم:الهی فداتشم اومدی!نمید...

پارت دهمنه نمیخواد به اندازه کافی دردسر شدم . گفتم باهم میری...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط